کشورگشایان قاجار
نویسنده:
ایرج بقائی کرمانی
امتیاز دهید
تاریخ به روایت طنز
این کتاب تاریخ وقایع رخ داده در زمان قاجار را به روایتی طنز گونه بیان می کند. شاید از خواندن و شنیدن کتاب های تاریخی که یک سری اطلاعات را بصورتی کسل کننده بیان می کنند خسته شده باشید. اما نویسنده کتاب کشورگشایان قاجار با بررسی بسیاری از کتاب ها و متون تاریخی درباره سلسله قاجار واقعیت تاریخ را به طنز نوشته است که بسیار خواندنی و شنیدنی است. این آوانامه تقدیم به همه کسانی می شود که دوست دارند بدانند که چه شد ما ایرانیان در زمان قجرها چنین به قهقرا رفتیم و مملکت به خاک سیاه نشست. شاهان بی عرضه و عیاش و وطن فروش یک به یک بررسی می شوند. از کور کردن هزاران ایرانی بیگناه در کرمان گفته می شود، تا از دست دادن هفده شهر نازنین ایران در دوره جنگ های با روسیه در حالی که در همان موقع فتحعلیشاه قلیان زیر لب مشغول تماشای سرسره بازی زنان حرمسرایش بود، سخن می رود. از کشته شدن امیرکبیر سخن می رود که با همه وجود ایران را می ساخت می شنوید و از جانشین او میرزاآقاخان نوری که تنها کارش مرمت دوباره سرسره معروف فتحعلی شاه بود برای ناصرالدین شاه. و از ملیجک بازی و گربه بازی و سفر به فرنگ ناصر و مظفر خواهید شنید. و داستان دلاوری مردان وطن پرستی که در لای آسیای قجرها له شدند. و تنها خدای بزرگ بود که این سرزمین را همانطوری که استاد بقایی کرمانی در کتابشان نوشته اند، بنا به دلایلی نامعلوم حفظ کرد که باید سر به سجده شکر گذاشت این آوانامه واقعاً شنیدنی است.استاد ایرج بقایی کرمانی به غیر از این کتاب، دو کتاب دیگر بنام ناصرالدین شاه زن ذلیل و شاه سلطان حسین جنگجو به همین سبک و سیاق نوشته اند که بسیار خواندنی است. خواندن کتاب های ایشان را به همه کسانی که علاقمند به تاریخ و طنز هستند سفارش می شود.
بیشتر
این کتاب تاریخ وقایع رخ داده در زمان قاجار را به روایتی طنز گونه بیان می کند. شاید از خواندن و شنیدن کتاب های تاریخی که یک سری اطلاعات را بصورتی کسل کننده بیان می کنند خسته شده باشید. اما نویسنده کتاب کشورگشایان قاجار با بررسی بسیاری از کتاب ها و متون تاریخی درباره سلسله قاجار واقعیت تاریخ را به طنز نوشته است که بسیار خواندنی و شنیدنی است. این آوانامه تقدیم به همه کسانی می شود که دوست دارند بدانند که چه شد ما ایرانیان در زمان قجرها چنین به قهقرا رفتیم و مملکت به خاک سیاه نشست. شاهان بی عرضه و عیاش و وطن فروش یک به یک بررسی می شوند. از کور کردن هزاران ایرانی بیگناه در کرمان گفته می شود، تا از دست دادن هفده شهر نازنین ایران در دوره جنگ های با روسیه در حالی که در همان موقع فتحعلیشاه قلیان زیر لب مشغول تماشای سرسره بازی زنان حرمسرایش بود، سخن می رود. از کشته شدن امیرکبیر سخن می رود که با همه وجود ایران را می ساخت می شنوید و از جانشین او میرزاآقاخان نوری که تنها کارش مرمت دوباره سرسره معروف فتحعلی شاه بود برای ناصرالدین شاه. و از ملیجک بازی و گربه بازی و سفر به فرنگ ناصر و مظفر خواهید شنید. و داستان دلاوری مردان وطن پرستی که در لای آسیای قجرها له شدند. و تنها خدای بزرگ بود که این سرزمین را همانطوری که استاد بقایی کرمانی در کتابشان نوشته اند، بنا به دلایلی نامعلوم حفظ کرد که باید سر به سجده شکر گذاشت این آوانامه واقعاً شنیدنی است.استاد ایرج بقایی کرمانی به غیر از این کتاب، دو کتاب دیگر بنام ناصرالدین شاه زن ذلیل و شاه سلطان حسین جنگجو به همین سبک و سیاق نوشته اند که بسیار خواندنی است. خواندن کتاب های ایشان را به همه کسانی که علاقمند به تاریخ و طنز هستند سفارش می شود.
تگ:
تاریخ قاجار
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کشورگشایان قاجار
[email protected]
ببخشید دوست عزیز شما با چه علمی این نظریه گهربار را افاضه فرمودین؟؟؟
[quote='sorou6sh']دوست عزیز مسعود کازرونی عرزه یک کلمه ایرانی است ض یک حرف عربی . آره عزیز اشتباه نکن اونی که شما میگی یه چیزه دیگه س [/quote]
دوما دوست گرانبار من سره نویسی کاری ست که اگر به بیراهه نرود بسیار با ارزش است ولی در اینکه نگارش یک کلمه را به خاطر سره نویسی تغییر دهید کاری مجهول و دور از ذهن است
یا ندارم در مجله کاوه ی تقی زاده این حد سره نویسی افراطی که شما به کار می برین را دیده باشم
دوماجناب کازرونی کی گفته صفویه ای ها برای خودشون جانشین تعیین نمی کردند؟؟؟
مشکل جهل تاریخی
شاهان صفویه تا زمان شاه عباس اول برای خود جانشینانی داشتند که در هرات عمارت داشت
حتی ماجرای پر از خدعه زنانه ی به حکومت رسید شاه عباس هم روی حساب و کتاب بود
ولی متأسفانه هر حکومتی در اوج به زیر می افتد
شاه عباس کارهای عجیبی کرد که هم خوب بود و هم ولی بیشترشون در دراز مدت به فجایع بزرگ تبدیل شدند یکی از اینها ساکن کردن جانشین در حرمسرا بود که به گفته های کمپفر پزشک یکی از دلایل ضعف جسمی و سست ارادگی این شاهان شد
دوما هیچ وقت نمی تونیم دوران صفویه و قاجار رو با هم مقایسه کنیم چون نیاز های آن دوران و البته شرایط جهانی این دوران ها با هم به صورت کامل متفاوت است
و با ادامه ی این بحث سخنانی گفته می شه که علم جمع کفاف درک آن را نمی دهد
ولی در کل باید گفت تاریخ خاکستری است
نه سیاه مثل نگرش بعضی ها به قاجار و نه سفید مثل دیدگاه شاید اقلیت به صفویه به خصوص شاه عباس
بسیار ساده اندیشانه است که گمان بریم چنین حکومتی توسط اسکندر مقدونی جوانی 19 ساله با 35 هزار نفر سرباز(به روایت منابع کلاسیک یونانی عده ای راهزن و یاقی) در سال 330 پیش از میلاد سقوط نموده است!
برای تعمقی بیشتر در لشکر کشی اسکندر مقدونی به ایران پیشنهاد می کنم کتاب حمله اسکندر به ایران و هندوستان دروغی تاریخی نوشته زنده یاد احمدحامی و کتاب پوران فرخ زاد و تحقیقات استاد ذبیح بهروز را مطالعه نمایید. همچنین کتاب اسکندر گجستگ به قلم ارسلان غفاری.(لازم به اشاره است که برخی نظرات پورپیرا در رابطه با حمله اسکندر به ایران برگرفته از نظرات احمد حامی و ذبیح بهروز و ارسلان غفاری می باشد که البته پورپیرا با نظری مغرضانه به آن شاخ و برگ داده است!)
عرضه درسته نه ...
[quote='سپید دندان']قاجارها نصف مملکت رو از دست دادند! هخامنشیان کل مملکت رو دو دستی به مقدونی ها و یونانی ها دادند!
اولی شد درس عبرت و مایه طنز و لودگی و دومی شد تاریخ پر افتخار!
وای بر ما[/quote]
خدا رو شکر می کنم از اینکه دیدگاهایی رو می بینم که باید با آب طلا نوشت . براستی چرا تاریخ نگاران بزرگ جهان به این نکته که ((قاجارها نصف مملکت رو از دست دادند! هخامنشیان کل مملکت رو دو دستی به مقدونی ها و یونانی ها دادند! اولی شد درس عبرت و مایه طنز و لودگی و دومی شد تاریخ پر افتخار! وای بر ما)) هیچ نظری نکردند ؟ براستی نمی دانم نمی دانم
به قول مولوی بلخی :
من این ایوان نه تو را نمیدانم نمیدانم /من این نقاش جادو را نمیدانم نمیدانم
مرا گوید مرو هر سو تو استادی بیا این سو/ که من آن سوی بیسو را نمیدانم نمیدانم
*****خداوند این کشور را از دورغ و خشکسالی و دشمن بپاید *****
اولی شد درس عبرت و مایه طنز و لودگی و دومی شد تاریخ پر افتخار!
وای بر ما
این یکی از خوبی هایی است که در بسیاری از حکومت های بزرگ و متعالی دیده نشده. به عنوان نمونه حکومت صفویه. که حتی عکس حکومت قاجاریه عمل می نموده و در تلاش بوده تا مدعیان حکومت را (چه از شاهزادگان و ...) از بین ببرد. البته نه با کشتن آن ها بلکه با سرگرم کردن آن ها به کارهای غیر حکومتی.
نکته ی دیگر که شاید جای اعتراض داشته باشد این است که بگویید اصلا شاهان قاجار لیاقت حکومت نداشته اند.
بله این درست است ولی همین که به فکر بوده اند غنیمت است. گرچه افراد نالایق را بر تخت حکومت بنشانند. و اگر حکومتی بود که خوب عمل نموده بود ، شاید ، شاید هنوز پابرجا بود.